زنان باهاوس

مهسا شیاری، دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران

shiarimahsa@gmail.com

کیمیا قاسمی منفرد، دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران

kimkimraad@gmail.com

تبعیض علیه زنان؛ یکی از مهم‌ترین و فراگیرترین مسائل اجتماعی، گم بودن ردپای برابری میان زنان و مردان امروز است. چه بسا این برابری در قرن‌های گذشته منوط به مواردی بسیار فروتر از آن باشد که یک زن در جامعه‌ی مدرن بتواند آن را هضم کند. این مسیر و حرکت رو به جلوی جامعه در راستای مقابله با تبعیض علیه زنان، نقاط عطف شاخصی دارد که در جای جای دنیا ثبت شده است و روند شکل‌گیری آن‌ها همچنان ادامه دارد.

تفکرات مردسالارانه در جوامع سنتی و تا قبل از جنبش‌های فمنیستی (اواخر قرن ۲۰ ام) شدت بیشتری داشتند. حاصل این نوع تفکر غالبا محدود کردن فعالیت‌های زنان در جامعه بود. این موضوع نه تنها سبب شد جهان از هنر خلق شده توسط زنان محروم بماند، بلکه به محض تولید اثری توسط یک زن آن را به نام پدر، شوهر، برادر یا معشوقه‌اش به جامعه معرفی می‌کردند. حتی با پیشرفت جامعه و افزایش آگاهی اجتماعی، موسسه‌های آموزشی محدودی که شرایط تحصیل زنان را فراهم می‌کردند، در انتخاب آن‌ها سختگیری بیشتری از مردان به خرج داده و معمولا برای پذیرفته شدن در یک جایگاه یکسان، باید شایستگی بیشتری از مردان نشان می‌دادند. یکی از همین معدود موسسه‌های آموزشی، مدرسه‌ی باهاوس در آلمان بود. خیلی از دانشگاه‌های مطرح مثل کمبریج یا آکسفورد، دهه‌ها بعد درهای دانشگاه را به روی زنان باز کردند. با این حال، طرز تفکر غالب، فرسنگ‌ها با برابری جنسیتی فاصله داشت؛ به گونه‌ای که زنان با وجود حضور در دانشگاه و تحصیل، تنها حق تحصیل در رشته‌هایی را داشتند که به عقیده‌ی رایج زمانه، «زنانه» تلقی می‌شد. به عنوان مثال زنان ناچارا سراغ هنرهایی از قبیل بافندگی و نساجی می‌رفتند و مردان تشویق به تحصیل در رشته‌هایی مانند معماری، مجسمه‌سازی و نقاشی می‌شدند؛ چرا که تصور می‌شد عملکرد ذهن مردان و زنان متفاوت بوده و زنان، برخلاف مردان، قادر به تفکر سه‌بعدی نیستند. با وجود این موانع، شاهد تأثیرگذاری زنان و خلق آثاری از جانب آن‌ها در مکتب باهاوس بوده‌ایم؛ به گونه‌ای که زنان در ‌برخی از شاخه‌های هنری که خارج از چارچوب تعیین شده‌ی جامعه برای آن‌ها بود، مانند پیشگامان ظاهر شده و آثاری را خلق کرده‌اند که در شکل‌گیری این مکتب نقش کلیدی داشته‌اند.

شکل ۱- تصویری از دانشجویان زن در باهاوس (گونتا ستولزل در سمت چپ بالا)

ابتدا بهتر است نگاهی به تاریخچه‌ی مدرسه‌ی باهاوس و جنبشی با همین نام که در امتداد آن اتفاق افتاد، داشته باشیم. باهاوس در سال ۱۹۱۹ میلادی، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی اول، در شهر وایمر و توسط معمار آلمانی «والتر گروپیوس»1 تأسیس شد. هدف اصلی آن بازتعریف دنیای مصالح بود، به گونه‌ای که وحدت تمام هنرها را منعکس کند. به منظور تحقق این هدف، گروپیوس یک سیستم آموزشی‌ طراحی کرد که دانش‌آموختگان آن طراحانی قادر به خلق ابژه‌هایی بودند که نه تنها ارزش زیبایی‌شناسانه داشتند، بلکه کارآمد بودند. این سیستم به گونه‌ای بود که هنرجو در تمامی رشته‌های هنری، از نقاشی و مجسمه‌سازی گرفته تا معماری تحصیل کند و پس از آن، نزدیک به سه سال در کارگاه مصالح مختلف، زیرنظر استادکاران حرفه‌ای فرم تولید کند، به طوری‌که در کار با هر نوع از مصالح به تسلط کامل برسد. باهاوس بر این اصل کلیدی استوار بود:«فرم، کارکرد را دنبال می‌کند.»2 این اصل توضیح می‌داد که طراحی هر چیزی باید متناسب کاربرد آن و نه فقط به واسطه‌ی دلایل زیبایی‌شناسی باشد. حاصل این نوع تفکر آثاری مینیمال هستند که با تأکید بر فرم‌های هندسی و رنگ‌های اصلی طراحی شده‌اند. این موضوع در آثار هنرمندهای مهم باهاوس از جمله کاندینسکی3، میس‌ون‌د‌روهه، استوزل و خود گروپیوس مشهود است. شهرت و موفقیت مدرسه‌ی باهاوس روز به روز بیشتر می‌شد و هنرمندان جهان شیفته‌ی دیدگاه منحصر به فرد آن شده بودند،‌ به طوری که مدرسه در سال ۱۹۲۵ توسعه یافت و به ساختمانی جدید منتقل شد (قابل ذکر است که معماری این ساختمان جدید که به عهده‌ی گروپیوس بود، خود مظهر ویژگی‌های سبک باهاوس است.). اما با گذشت کمتر از یک دهه از این گسترش و با قدرت گرفتن راست‌گراهای افراطی در آلمان، در سال ۱۹۳۳ مدرسه‌ی باهاوس توسط نازی‌ها تخریب شد. با این وجود ، استادان و فارغ‌التحصیلان این مدرسه در نقاط مختلف دنیا پراکنده شدند و در نتیجه‌ی تلاش این هنرمندان نه تنها تفکر و سبک باهاوس زنده ماند، بلکه به یکی از مهم‌ترین جنبش‌ها در هنر مدرن تبدیل شد. البته مدرسه‌ی باهاوس با وجود تمام تفکرات معاصر خود مثال جامعه‌ی کوچکی، در دنیایی بود که همچنان بی‌عدالتی نسبت به زنان و تبعیض آن‌ها برای تحصیل و کار وجود داشت؛‌ بنابرین همانطور که هیچ جنبشی در این مقیاس بدون سختی و چالش به وقوع نمی‌پیوندد،  از میان بردن این تبعیض نیز از این قاعده مستثنی نبود. زنان زیادی در این زمینه و شاید به همین دلیل است که مورد الهام هنرمندان، فیلم‌سازان و نویسندگان زیادی قرار گرفته. کتاب‌هایی از جمله «زنان باهاوس»، ‌«باوهاوس تسخیر شده» و «دنیای جنسیت‌زده‌ی باهاوس» اساسا به همین موضوع پرداخته‌اند.  تأثیرات این جریانات فقط به زمان خود محدود نمی‌شود؛ (برای مثال) «زنان باهاوس» گالری گروهی متشکل از آثار پنج هنرمند زن به رهبری «سابین مارسلیس» است که از میراث زنان در جنبش باهاوس الهام می‌گیرند. [۱] (فیلم «باهاوس» که در سال ۲۰۱۹ توسط «گرگور شنیتزلر» ساخته شد هم که به همین موضوع می‌پردازد.)  این‌ها تنها گوشه‌ای از تاثیراتی‌ست که زنان باهاوس و البته تمام هنرمندانی که در مسیر برابری جنسیتی قدم گذاشته‌اند، ایجاد کرده‌اند. پیشگام شدند و راه را برای دیگران نیز هموار کردند که در ادامه، به معرفی چند نمونه از این اشخاص و بررسی چالش‌هایی که با آن‌ها مواجه بودند، می‌پردازیم.

فریدل دیکر-برندیس4 (۱۸۹۸-۱۹۴۴)  اولین فارغ‌التحصیل باهاوس است که برای تدریس هنرهای مقدماتی، در مدرسه به کارش ادامه داد؛ آثار این هنرمند اتریشی، که متأسفانه تعداد کمی از آنها به جا مانده، هدف زنان در هنر آوانگارد و اراده‌ی آن‌ها برای دگرگون کردن جهان از دریچه‌ی زندگی روزمره‌شان را به طور کامل به تصویر می‌کشد. علاوه بر این وی با شریکش شرکت معماری و طراحی داخلی در شهر وین تأسیس کرد که در جامعه‌ی سنتی آن زمان اتفاقی نامتعارف به شمار می‌آمد. اما جنسیت تنها چیزی نبود که فریدل را با چالش‌های زیادی رو‌به‌رو می‌کرد، این هنرمند و همسرش هردو یهودی بودند؛ و در نهایت هم به واسطه‌ی تفکرات سیاسی‌اش به گروهی کمونیست ملحق شد، ولی متأسفانه عاقبت به چنگ نازی‌های ضدیهودی، به کمپ آشویتز منتقل شد و جانش را از دست داد.

هنرمندان زیاد دیگری علاوه بر فریدل بودند که تحت فشار نازی‌ها قرار گرفتند؛ گونتا ستولزل5 (۱۸۹۷-۱۹۸۳) یکی از موفق‌ترین طراح‌های پارچه و نساجی که از باهاوس فارغ‌التحصیل شده، به دلیل یهودی بودن همسرش ۲ سال قبل از بسته شدن مدرسه‌ی باهاوس در سال ۱۹۳۱،‌ به اجبار از کادر آموزشی مدرسه استعفا داد. گونتا از مهم‌ترین هنرمندان در رشته‌ی طراحی بود و به گسترش کارگاه بافندگی، آثار هنرجویانش را مبدل به آثاری ارزنده در عرصه‌ی هنر مدرن کرد. او از معدود هنرجویان زن باهاوس بود که توانست مدرک ارشد را اخذ کرده و ۵ سال به عنوان مدرس در همین مرکز آموزشی به کار ادامه دهد. این هنرمند آلمانی تنها ۲۲ سال داشت که وارد کارگاه بافندگی مدرسه‌ی باهاوس شد و به سرعت آوازه‌ی طرح‌های رنگینش به گوش همه‌ی هنرجویان رسید، به طوری‌که امروزه آثار او را از مهم‌ترین آثاری که سبک باهاوس را مشخص می‌کنند می‌شناسیم.

از دیگر آثاری که نمی‌توان بدون اشاره با آن از باهاوس صحبت کرد، ست قهوه و چایی‌خوری (شکل ۳) اثر هنرمند آلمانی، ماری‌ان برندت6 (۱۸۹۳-۱۹۸۳) است. او توانست عقاید تبعیض‌آمیز زمانه را به چالش کشیده و به کارگاه‌های باهاوس راه یابد. همانطور که قبلا گفته شد، تفکر غالب جامعه، که شامل گروپیوس مدیر عامل باهاوس هم می‌شد، این بود که زنان قدرت تفکر سه بعدی ندارند. بنابرین، در باهاوس نیز تحصیل در رشته‌‌ی طراحی صنعتی و به خصوص ریخته‌گری برای زنان مجاز نبود. با این وجود، در سال ۱۹۲۴ استادکار این کارگاه در مدرسه‌ی باهاوس به حدی تحت تأثیر کار ماری‌آن قرار گرفت که به او موقعیت تحصیل در کارگاه را داد. در کمتر از ۴ سال او به عنوان مدیر این کارگاه برگزیده و یک سال بعد از آن موفق به اخذ مدرک دیپلم از باهاوس شد. بعد از دریافت مدرک به عنوان مدیر کارگاه فلز در کمپانی «روپلورک»7 مشغول به کار شد. مدیریت محل کار به تنهایی مقامی‌ست که دریافتش به عنوان یک زن در آن مقطع بسیار دشوار بود، اما انجام این کار به خصوص در محیط کاری به این حد مردانه، قطعا چالش‌های بیشتری را به همراه داشت. اما با تمام این اوصاف،‌ ماری‌آن به کارش ادامه داد و آثاری را خلق کرد که امروزه در موزه‌های متروپلیتن، بریتانیا و موزه‌ی هنر مدرن در نیویورک به اجرا در آمده‌اند.

شکل 2 و # – در بالا اثر مشترک گونتا ستولزل و مارسل بروئر(نجار) به نام «صندلی آفریقایی»، طرح پارچه‌ای که ستولزل در این کار ارائه داده از مهم‌ترین طرح‌های آبستره باهاوس است؛ در پایین ست قهوه و چایی خوری اثر ماری‌ان برندت

البته همه به اندازه‌ی ماری‌آن خوش‌شانس نبودند، مارگارت هیمن8 برخلاف استعداد و شایستگی که در زمینه طراحی سرامیک از خود نشان داد، فرصت حضور دائم در کارگاه سرامیک را نداشت،‌ چرا که از نظر استادکار حضور یک هنرجوی زن در این کارگاه پذیرفته شده نبود. مارگارت بعد از مشاهده‌ی این بی‌عدالتی مدرسه را ترک کرد در حالی که فقط یک سال از حضورش در مدرسه گذشته بود. در سال ۱۹۲۶ به همراه همسرش کارگاه سرامیک مستقلی تأسیس کردند و آثاری را خلق کردند که آن‌ها را به شهرت جهانی رساند؛ آثاری که سنگ‌بنای جنبش باهاوس به شمار می‌روند. (شکل‌های ۴ و ۵)

شکل ۴ و ۵ – ست‌های آشپزخانه‌ی سرامیکی اثر مارگارت هیمن

با وجود تمام تلاش بخشی از کادر باهاوس برای محدود کردن زنان، سد کردن راه آن‌ها و ممنوعیت تحصیلشان در برخی کارگاه‌ها، سه زن توانستند به کارگاه نقاشی دیواری راه پیدا کنند، رشته‌ای که به دلیل فیزیکی بودن آن در آن زمان بسیار مردانه تلقی می‌شد. یکی از این زنان، دورته هلم9 (۱۸۹۸-۱۹۴۱) گرافیست و هنرمند آلمانی بود. این هنرمند با استعداد و تلاش خودش توانسته بود جایگاهش را در کارگاه نقاشی دیواری به دست بیاورد؛ اما قبل از اینکه فرصتی برای فارغ‌التحصیل شدن از کارگاه را داشته باشد، از طرف یکی از مسئولین همان کارگاه مورد تعرض جنسی قرار گرفت. دورته از معدود زنانی‌ست که شجاعت صحبت درمورد چالشی را داشت که تا به امروز گریبان‌گیر بسیاری از زنان در محیط کار می‌باشد. بعد از این ماجرا، متعرض از مدرسه اخراج شد و دورته نیز به تحصیلش در کارگاه بافندگی ادامه داد.   

فرصت نیست که از چالش و تأثیرگذاری تمام هنرمندان زن باهاوس بگوییم، اما این داستان در طول تاریخ بارها در سراسر جهان توسط دیگر زنان نیز زندگی شده است.10 این مبارزات راه را برای آیندگان باز کرد به طوری‌که شاهد تغییرات چشم‌گیری در وضعیت تحصیل زنان بوده‌ایم. امروزه اکثر دانشجویان حوزه‌ی معماری و طراحی در دانشگاه‌های اروپایی را زنان تشکیل می‌دهند؛ و (فراتر از آن) بر اساس آمار سال ۲۰۲۳ مجله‌ی تایمز از ۲۰۰ موسسه‌ی آموزشی برتر دنیا ۴۸ مورد از آنها توسط زنان اداره می‌شوند. این آمار امیدوار‌کننده است، اما در محیط حرفه‌ای، هنوز زنان با سدهای زیادی مواجه هستند و به خصوص در کشورهای درحال توسعه، بخش زیادی از محیط حرفه‌ای توسط مردان اداره می‌شود. جریاناتی که در اطرافمان در حال رخ دادن است، نمود این واقعیت است. همانند آنچه در باهاوس رخ داد، مبارزه‌ی زنان همچنان ادامه دارد و مرحله‌ی گذر از این موضوع به طور کامل به پایان نرسیده است.


  1. Walter Gropius ↩︎
  2. Form follows function ↩︎
  3. Kandinsky ↩︎
  4. Friedl Dicker-Brandeis ↩︎
  5. Gunta Stolzl ↩︎
  6. Marianne Brandt ↩︎
  7. Ruppelwerk ↩︎
  8. Margarete Heymann ↩︎
  9. Dörte Helm ↩︎
  10. داستان زنان باهاوس مورد الهام هنرمندان، فیلم‌سازان و نویسندان زیادی قرار گرفته. کتاب‌هایی از جمله «زنان باهاوس»، ‌«باوهاوس تسخیر شده» و «دنیای جنسیت‌زده‌ی باهاوس» اساسا به همین موضوع پرداخته‌اند. تأثیرات این جریانات فقط به زمان خود محدود نمی‌شود؛ (برای مثال) «زنان باهاوس» گالری گروهی متشکل از آثار پنج هنرمند زن به رهبری «سابین مارسلیس» است که از میراث زنان در جنبش باهاوس الهام می‌گیرند. فیلم «باهاوس» که در سال ۲۰۱۹ توسط «گرگور شنیتزلر» ساخته شد هم که به همین موضوع می‌پردازد. این‌ها تنها گوشه‌ای از تأثیراتی‌ست که زنان باهاوس و البته تمام هنرمندانی که در مسیر برابری جنسیتی قدم گذاشته‌اند، ایجاد کرده‌اند. ↩︎

منابع:

[1]   https://www.archdaily.com/989915/a-new-collective-led-by-sabine-marcelis-revitalizes-the-story-of-women-in-the-bauhaus-movement?ad_campaign=normal-tag

[2] https://awarewomenartists.com/en/artiste/friedl-dicker-brandeis/