هزارچهره ای پنهان در میان ما

مهسا پیشگاهی، دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران

Pishgahimahsa80@gmail.com

عطف، نقطه‌­ای حاصل از یک تغییر است که خود نیز تغییر را به دنبال دارد. به‌گونه­ای که می‌توان گفت: «بنیان عطف را با تغییر گره زده ­اند.» جریان معماری نیز در هر زمان و مکان با گذر از یک عطف، دچار دگرگونی می­شود. به طور مثال در جهان معماری گاهاً آنچه در نتیجه ­ی تغییر یک قدرت و سیاست­های آن در مواجهه با یک قدرت برتر و سلطه طلب به وجود می‌آید، عطفی است حاصل استعمار. سوال این است که آیا این عطف در نمودار پیشرفت، نمود صعود خواهد بود یا سقوط؟ جریان معماری و جامعه، قبل از این نقطه و بعد از آن، چه مسیری را طی خواهد کرد؟

معماری: بازیگر دو چهره در صحنه‌ی استعمار

معماری استعماری را می­توان سبکی از معماری دانست که ترکیبی از معماری کشور استعماری و مستعمره بوده و در کشور مستعمره به وجود می‌آید. به طور عام می ­توان گفت: «معماری استعماری ‌معماری کشور مبداء است که در سرزمین دیگری و در ترکیب با معماری آن سرزمین، نمود می‌یابد.» این معماری در برخورد اول می‌تواند نمادی از ظلم و ستم کشور استعمارگر باشد که انسان‌های زیادی در کشور مستعمره، به چشم تنفر به آن نگاه می‌­کنند و آن را نمادی از رنج و سختی می‌دانند. اما اگر دوربین را عوض کرده و کمی آن طرف‌تر به صحنه نگاه کنیم، با افرادی مواجه می‌شویم که آثار این معماری را نمادی از قدرت و برتری دانسته و به آن افتخار می‌کنند. پس می‌توان گفت که معماری استعماری در کشور مستعمره، معمولاً عطفی حاصل از سقوط است؛ درحالی که در کشور استعمارگر، بیانگر صعود است. این دو نگاه، دو دیدگاه کاملاً متفاوت اما رایج در جریان استعمار را نشان می‌دهند. حتی ممکن است در طی یک دوران، این معماری به نمودی از اشتراک دو فرهنگ و روابط دو تمدن بر پایه‌ی صلح تبدیل شود. بنابراین معماری استعماری در هر صحنه، نقش و شخصیت متفاوتی را برای تماشاگران به نمایش می­گذارد.

بعد از جریان استعمار نیز ممکن است این معماری یکی از هزاران ساختمان متروکه در کشور مستعمره باشد که صرفاً به یک اثر رها شده تبدیل شده است و دیگر کسی آن‌ را به یاد نمی‌آورد و یا در مسیری کاملاً متفاوت به یک اثر مهم تاریخی و یک قطب گردشگری تبدیل شود که به توسعه‌ی کشور میزبان کمک کرده و منجر به رشد آن در حوزه‌ی گردشگری، اقتصاد و… می‌شود. حتی ممکن است معماری استعماری بعد از دوران استعمار با همان کارکرد قبلی به زندگی ادامه دهد یا با تغییر عملکرد به انسان‌ها خدمت کند. اما روشن است که سرنوشت یک اثر معماری که حاصل دوران استعمار است، بعد از این دوران به نوع مواجهه‌ی انسان به ویژه ساکنان کشور میزبان یا همان کشور مستعمره با آن، بستگی خواهد داشت.

به طور مثال، آثار معماری به جا مانده از دوران استعمار بریتانیا در جزیره‌ی مالایا1، هم اکنون یکی از با ارزش‌ترین دارایی‌های کشور مالزی محسوب می‌شوند. این آثار که ترکیبی از فرهنگ چینی و یا هندی با فرهنگ مالزی هستند، هم‌اکنون به قطب­های گردشگری و اقتصادی در کشور تبدیل شده­اند. تاریخچه‌ی مغازه­های چینی تبار مالزی به دورانی بر می‌گردد که بریتانیا به منظور استعمار معادن در جزیره‌ی مالایا، از کارگران چینی و هندی بهره می‌برد. بعد از دوران استعمار، کارگران چینی در این سرزمین ماندند و برای گذران زندگی، مغازه­هایی را بنا کردند. این مغازه­ها نقش کاملاً مثبتی را در زندگی کارگران چینی ایفا می‌کردند ضمن آنکه که احتمالاً در طول دوران استعمار و یا حتی سال­های نزدیک بعد از آن، نمودی از ظلم و رنج مردم مالزی به شمار می‌آمدند درحالی که به نظر می‌رسد امروزه نقش بهتری را در جامعه ایفا می‌کنند.

مغازه­‌های چینی تبار مالزی‌، منبع: theroadtoanywhere.com

هویت زیر نقاب

از طرفی با گذر زمان و در طی جریان استعمار، معماری استعماری می‌تواند با تحول در سبک زندگی، باعث تحول فرهنگ، رسومات، عرف‌ها، باور‌ها و نگرش‌های یک جامعه شود و مسیر جامعه را به سمتی متفاوت سوق داده و در سرنوشت آن نقشی بزرگ داشته باشد. حتی پس از جریان استعمار، ذات این معماری همچنان ابزاری برای تغییر فرهنگ و سبک زندگی در کشور مستعمره، مطابق با فرهنگ قدرت استعمارگر است. اما از آنجایی که این تغییر در طی یک فرآیند طولانی رخ می‌دهد، باگذر زمان این عنصر خارجی به گونه‌ای تغییر چهره می‌دهد که انگار از همان ابتدا عضوی از جامعه بوده و حتی گاهاً می‌تواند نمودی از فرهنگ مشترک دو تمدن باشد و یا به نمادی از دموکراسی و برابری تبدیل شود. به طور مثال «استعمار هند مانند تمام جنبه­های دیگر جامعه، تاثیر زیادی بر معماری داشت.»[۱] معماری استعماری از طریق تحول زبان (تغییراز زبان هندی به زبان انگلیسی) و رسومات و عرف‌ها، در نهایت به تغییر در نظریه­ها و مفاهیم فرهنگی هند منجر شد. «اگرچه که هلندی­ها، پرتغالی­ها و فرانسوی­ها حضور خود را از طریق معماری در کشور هند به اثبات رساندند، اما در نهایت این انگلیسی­ها بودند که تأثیر ماندگاری را بر معماری و سبک زندگی در این کشور داشتند. در زمان استعمار بریتانیا، معماری استعماری در هندوستان تحت عنوان معماری ساراسنی به اوج خود رسید.»[۱] و پیدایش سبک ساراسنیک2 به بیانیه‌ی دوران استعمار تبدیل شد و نوع جدیدی از فلسفه‌ی طراحی را در هندوستان رواج داد. از میان آثار به جا مانده از این سبک می­توان به کاخ میسور و دروازه­ی هند در بمبئی اشاره کرد. به دنبال این جریان، سردمداران استعمار بریتانیا با ایجاد آثار معماری شگفت‌انگیز در شهر­های بندری و اصلی در هند، تأثیر خود را در سبک زندگی و فرهنگ هندوستان و مهم‌تر از آن، تجارت و اقتصاد این کشور، آغاز کردند. در نهایت، معماری استعماری، کشور هند را از کشوری روستایی به کشوری شهری مبنی بر ساختار­های معماری غربی تبدیل کرد و به دنبال آن، سبک زندگی در هند را به سبک زندگی مدرن که برگرفته از فرهنگ غربی بود، سوق داد.

دروازه ی هند، بمبئی، منبع: safarmarket.com
کاخ  میسور، منبع: remotetraveler.com

معماری همیشه به عنوان ابزاری در مسیر جنگ و سلطه‌جویی به کمک قدرت‌های برتر می‌آید. شاید بتوان معماری استعماری را به عنوان یکی از ابزار­ها‌ی قدرت‌های استعماری و یا حتی اصلی‌ترین ابزار آن‌ها در رسیدن به اهداف مورد نظر دانست. این ابزار به خوبی قابلیت آن ‌را دارد که متناسب با جریان جامعه پیش رود و حتی گاهاً در جهت پیشرفت جامعه نمایان شود. اما حقیقت آن است که همچنان هدف اصلی خود را به منظور تغییر فرهنگ جامعه مطابق فرهنگ قدرت استعماری ادامه می‌دهد و سعی دارد به تدریج، جامعه را در جهت اهداف کشور بیگانه هماهنگ سازد. آری، معماری قدرتی شگفت دارد، همزمان می­تواند در هر دو جبهه­ی جنگ و صلح، نقشی دو سویه را بازی کند. شاید بتوان معماری را به منزله‌ی جاسوسی دو جانبه دانست که در صحنه‌ی استعمار و در هر لحظه، نقابی متفاوت بر چهره داشته و در جبهه­ای متفاوت نقش ایفا می‌کند. اما تاریخ نشان داده است که در بیشتر مواقع و در پایان نمایشنامه‌ی استعمار، او همچنان به قدرت برتر در پشت صحنه، وفادار می‌ماند.


  1. شبه جزیره‌ی مالایا یا مالایی شبه جزیره­ای در جنوب شرقی آسیاست که بخش­هایی از کشور مالزی، میانمار و تایلند امروزی را شامل می‌شود. ↩︎
  2. معماری هندو ساراسنیک (Saracenic) که با عنوان نئومغول نیز شناخته می‌شود، سبکی است که در اواخر قرن نوزدهم، توسط معماران بریتانیایی برای ساخت ساختمان­های عمومی و دولتی در هند استفاده شد. ↩︎

منابع:

[1] Aseem Mohammad (2022).Colonial Architecture. https://www.clearias.com/colonial-architecture/

[2] Thunga, N. (2021). Cultural Influence on Evolution of Architecture in Delhi. Proceedings of Darch

[3] Isa, F. Al-Aggad, H . Al-Quthami, L . Wazan, N (2022).The Architecture of Colonialism. Civil Engineering and Architecture.10.119-120

[4] theroadtoanywhere.com

[5] safarmarket.com

[6] remotetraveler.com